انگار مهربان بودن همه چیز را حل میکند
کمک به انسانها، راهیست به سوی شادی و شور زندگی
با همه دل و جان، شاهدیم که رشد مداوم صنعت و تکنولوژی، آسایش مادی و جسمی بسیاری به همراه داشته است!
و گاهی وقتها با هزاران خبر و حرفهای غمبار انچنان مارادرگیر خود میکند که ذهنمان پر میشود از این جمله«فقیر همیشه بوده ما خودمونم درگیریم»
و این یک جمله بزرگ است!
به سمت قلب مهربانی که خوراکش عشق ورزیدن و بخشیدن است!
و یک ارضا روحی مسموم که بیمار مان میکند.
و نتیجه اش به فراموشی سپردن «حس کمک به انسان ها» است.
در حقیقت، در وجود و ذات انسان حس و عاطفه ای ستودنی نسبت به کمک در حق دیگر انسانها وجود دارد که مانند دیگر عواطف، نیازمند ارضاست !
و بی گمان، در صورت ناکامی آدمی در این امر، ناخواسته و پنهانی، افسردگی و اندوه دامن وجودش را فرا خواهد گرفت.
چه موجود عجیبیست انسان…
انگار همه آرامشش را از وجدانش می گیرد.
وجدان راضی عینِ آرامش است!
حتی با کمترین کمکها
کافیست کمی مهربانتر باشیم
کافیست با حرفهایمان،کمکهایمان،حتی لبخندمان دلی را و غمدیده ای را بخندانیم.
حاصل این سخن، از ریشه های افسردگی بشر قرن حاضر، اندیشیدن به منفعت های شخصی و وانهادن خدمت به هم نوعان است
و برای آنان که جهت ایجاد شادمانی و نشاط حقیقی در میان انسان ها نظریه هایی ارائه می کنند،
به یقین از بهترین آنها، نظریه «خدمت به خلق» خواهد بود:
چرا که انسانها را قدرتهایی احاطه کرده اند،انرژی هایی که باید جمع شوند و دورمان را فراگیرند…
این باشکوهترین شناختیست که از انسان داریم.
وجودی ارزشمند با قدرتهایی که از دیگر انسانها دریافت میکند.
پس قدرت لبخند و رضایت دیگران را به زندگیتان راه دهید.
شاید این همان معجزه ای باشد که دنبال آنید:
شود جهان لب پر خنده ای اگر مردم
کنند دست یکی در گره گشایی هم